وبگاه شخصی عباس محمدی معلم کلایی

چه رها ،چه بسته مرغی که پر و بالش شکسته باشد

وبگاه شخصی عباس محمدی معلم کلایی

چه رها ،چه بسته مرغی که پر و بالش شکسته باشد

وبگاه شخصی عباس محمدی معلم کلایی
عباس محمدی معلم کلایی





حدیث 1
حدیث یازدهم

خطر محبوب‌بودن نزد مردم
 
من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام):
وقال له رجلٌ: إنّی لأحبّک فی اللّه حبّاً شدیداً، فنکس علیه السلام ثمّ قال: الّلهم إنّی أعوذبک أن اُحَبّ فیک وأنت لی مبغض ثمّ قال له: أحبّک للذی تحبّنی فیه.
(تحف العقول صفحه 282)
نکته اساسى که در این بیان وجود دارد و درس بزرگى براى ما است، توجه فورى به خطرى است که در برابر چنین پدیده‏اى (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهدید میکند. لذا وقتى آن مرد به حضرت عرض مى‏کند که شما را براى خدا دوست دارم نمى‏فرمایند: از تو متشکرم، یا خدا را بر این محبوبیت سپاس میگویم، بلکه مى‏فرمایند: «پرودگارا پناه به تو مى‏برم از این که مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولى تو مرا دشمن داشته‏باشى» و این خطر بزرگى است براى ما، نکند که مردم فکرکنند ما مخلصانه براى خدا کارمى‏کنیم و در راه او قدم مى‏زنیم اما حقیقتاًً ما اینطور نباشیم، و ظاهر و باطنمان یکى نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهى را در خود بوجود آورده باشیم. و در این صورت است که مردم به خاطر خدا ما را دوست‏ دارند ولى خداوند - نعوذ باللّه - دشمن ما مى‏باشد.

حدیث دهم

اهمیت اداى امانت
 
من وصیّته «علیه السلام» لکمیل بن زیاد:
یا کمیل! إفهم واعلم إنّا لانرخص فی ترکِ أداء الأمانة لأحدٍ من الخلق فمن روى‏ عنّا فی ذلک رخصةً، فقد أبطل وأثم وجزاءُه النار بما کذب، اقسم لسمعت رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلّم) یقول لی قبل وفاته بساعةٍ مراراً ثلاثاً: یا اباالحسن أدّ الأمانة إلى البرّ والفاجر فیما جلّ وقلّ حتى الخیط والمخیط.
(تحف العقول صفحه 175)
اداء امانت از نظر اسلام بسیار مهم است. حتى اگر چیز ارزان قیمتى نزد انسان امانت باشد، باید در حفظ آن بکوشد و به صاحبش برگرداند خواه، آن شخص مؤمن باشد و خواه فاجر و حتى کافر.
لکن باید دانست که امانت تنها امانت مالى نیست بلکه وظیفه‏اى که به دوش ما است و یا اسرار دیگران که نزد ما است همه امانت است و باید از آن نگهدارى نمود.
---------------------

حدیث نهم

حیا
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
الحیاءُ حیاءان، حیاءُ عقلٍ وحیاء حُمْقٍ، وحیاء العقل العلم وحیاءُ الحُمقِ الجهل.
(تحف العقول صفحه 45)
حیاءِ عقل آن است که انسان از روى عقل احساس حیاء کند، مثل حیاء در هنگام ارتکاب گناه، و یا حیاء در مقابل کسانى که احترامشان لازم است و این حیاء، علم است یعنى رفتارى عالمانه مى‏باشد.
و حیاء جهل آن است که از پرسیدن و یادگرفتن یا از عبادت‏کردن و امثال آن، حیاء کند (مثل کسانى که در بعضى محیطها، از نماز خواندن، خجالت مى‏کشند) و این حیاء، رفتارى جاهلانه است.
--------------------------------------------------------

حدیث هشتم

فریفتگى از قضاوت دیگران

من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام):
کم من مفتونٍ بحسن القول فیه، وکم من مغرورٍ بحسن الستر علیه، وکم من مستدرجٍ بالإحسان علیه.
(تحف العقول صفحه 281)
چه بسا افرادى که فریب تعریف‏ها و تحسین‏هایى که مردم از آنان مى‏نمایند مى‏خورند. انسان نباید فریفته قضاوتهاى مردم درباره خودش شده و بخاطر تساویل نفسانى از قضاوت صحیح در مورد خودش غفلت ورزد و توجه به این مسأله بالخصوص براى مسئولین حائز اهمیت است.
و همچنین انسان نباید از اینکه خداوند عیوب او را پوشانده مغرور شود و خیال کند که همیشه بدیهاى او مستور مى‏ماند. چه بسا خداوند در همین دنیا آنها را فاش کند و اگر در این دنیا هم با لطف و احسان خود فاش نکرد در قیامت (روزى که باطن افراد ظاهر مى‏شود) آشکار کند. لذا ائمه (علیهم السلام) همانطور که در دعاى شعبانیه نقل شده از خدا مى‏خواستند که: «الهى لا تفضحنى یوم القیامة على رؤس الاشهاد.»
و چه بسا افرادى که در اثر نعم الهى گرفتار استدراج مى‏شوند، «وسنستدرجهم من حیث لا یعلمون».
پس نباید ما بخاطر تمجیدهاى مردم و ستر الهى و اعطاى نعم او از قضاوت صحیح در مورد خود غفلت نمائیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حدیث هفتم

طلب یقین و عافیت

من خطبة علی «علیه السلام» المعروفة بالدیباج:
عباداللّه، سلوااللّه الیقین، فإنّ الیقین رأس الدّین وارغبوا الیه فی العافیة فإنّ أعظم النعمة العافیة فاغتنموها للدنیا والآخرة.
(تحف العقول صفحه 150)
یقین، مراتبى دارد، و هر مرتبه‏اى از آن که فرض شود، مرتبه‏ى بالاترى براى آن وجود دارد، لذا ائمه اطهار (علیهم السلام) با این که در مراتب عالیه یقین بودند باز هم از خدا طلب یقین مى‏نمودند.
دراین حدیث، یقین تشبیه به رأس شده چون همانطور که سر منشأ هدایت حرکات و سکنات آدمى است، یقین هم در دین انسان چنین نقشى را دارد.
و تحصیل یقین از دو راه ممکن است: یکى تأمل و تفکر در دلائل و مبادى دین و حقانیت شرع مقدس اسلام و دیگرى توجه به ذات مقدس الهى و تضرّع و خضوع در پیشگاه با عظمت او.
عافیت که در روایات آمده آن چیزى نیست که ما در عرف خودمان از آن تعبیر به عافیت‏طلبى مى‏کنیم، که انسان در کنجى خزیده و در میدان جهاد وارد نشده با وظائف بزرگِ زندگى مواجه نگردد. بلکه مراد، عافیت در اعتقاد و عمل و محفوظ ماندن از وساوس شیطانى و نفسانى است. انسان در میدان جنگ هم باید از پروردگار طلب عافیت کند یعنى از او بخواهد که دچار شک و ترس و تزلزل نشود. امام سجاد (علیه السلام) در دعاى بیست‏ و سوم صحیفه سجادیه به ابعاد مختلف عافیت، اشاره کرده و آن را از پروردگار طلب نموده‏ اند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حدیث ششم

خصلتهاى ایمان
 
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
ثلاثٌ من کنّ فیه استکمل خصال الإیمان:
الذی إذا رضی، لم یُدْخِله رضاه فی باطلٍ وإذا غَضِبَ لم یخرجه الغضب من الحقّ وإذا قدر لم یتعاط ما لیس له.

(تحف العقول صفحه 43)
معناى روایت، این نیست که ایمان در این سه خصلت منحصر است، بلکه مراد این است که در هر کس، این سه خصلت وجود داشته باشد، حاکى از این است که همه خصال ایمان، در او جمع است. چون هر یک از اینها متوقّف بر مجموعه‏اى از صفات نیک و کاشف از آنها است.
خشنودى و محبت کسى او را به باطل نکشاند که موجب شود به ناحق از آن شخص دفاع کند و همچنین غضب، او را به برخوردهاى غلط و خروج از حق نکشاند، و در هنگام قدرت، کارهایى را که حق او نیست مرتکب نشود.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------

حدیث پنجم

واعظ درونى
 
من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام):
ابن آدم! إنّک لاتزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک وما کانت المحاسبة من همّک وما کان الخوف لک شعاراً والحذر لک دثاراً.
(تحف العقول صفحه 280)
گرچه انسان از موعظه دیگران بى‏نیاز نیست، لکن موعظه‏اى که از درون انسان برمى‏خیزد بهترین موعظه است، چون هرکسى به صفات و عیوب خود از همه آگاه‏تر است.
باید همت انسان این باشد که خود را محاسبه کند. اگر دیگران ما را محاسبه نکنند، دلیل نمى‏شود که ما خود را محاسبه نکنیم. محاسبه، از لغزش‏هاى آینده انسان جلوگیرى مى‏کند.
مراد از خوف، خوف از خدا و عذاب او و کردار بد انسان است نه ترس از مردم و قدرتهاى پوشالى.
حذر، به معناى احتیاط است لکن نه به این معنا که انسان دست از فعالیت بکشد بلکه باید در میدانهاى مختلف وارد شده اما همواره احتیاط و پرهیز را رعایت کند که معناى تقوا هم همین است.

-------------------------------------------------------------------------------------------

حدیث چهارم

زهد اسلامى

من حکم علی ومواعظه علیه السلام:
الزّاهد فی الدّنیا من لم یغلب الحرام صبره ولم یشغل الحلال شکره.

(تحف العقول صفحه 200)
زهد که مورد نظر اسلام بوده و ائمه معصومین (علیهم السلام) به آن توصیه کرده‏اند حقیقتش طبق این روایت دو چیز است:
اول، آن که وساوس شیطانى و تمایلات حیوانى که انسان را به ارتکاب محرمات، تحریک مى‏کند بر او غلبه نکند و بتواند در برابر این مسائل، صابر بوده و استقامت کند.
دوم، آن که نعَم الهى آن قدر او را سرگرم نکند که از شکر خدا غفلت کرده و انسانى ناسپاس باشد، و غفلت کند که این نعمت‏ها از کیست؟ و زینهار که این غفلت، انسان را به وادى‏هاى خطرناک، مى‏کشاند.
---------------------------------------------------------------------------------------------
حدیث سوم
ناپایدارى دنیا
 
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
الدنیا دُوَل، فما کان لک أتاک على ضعفک وما کان منها علیک لم تدفعه بقوّتک ومن انقطع رجاءه مما فات، استراح بدنه ومن رضی بما قَسَمه اللّه قرّت عینه.
(تحف العقول صحفه 40)
دُوَل جمع دولة است، یعنى چیزى که دست به دست مى‏گردد.
طبیعت مظاهر دنیوى این است که در حال تغییر و تحول است، نباید خیال کنیم آنچه که از مال و جاه و امکانات و صحت و عافیت در دست ما است تا پایان عمر باقى مى‏ماند، اینطور نیست، چه بسا از ما گرفته مى‏شود.
مراد از دنیا که مى‏فرماید: هرکه امیدش را از آن قطع کند خیال خود را راحت کرده، دنیاى مذموم است؛ یعنى آن چیزى که انسان براى خود و هواى خود مى‏طلبد، نه معالى امور و خیرات اخروى و نه آن چیزهایى که انسان براى وظیفه باید به دست آورد و نه عمران و ساختن عالم، اینها مراد نیست.
---------------------------------------------------------------------------
حدیث دوم
ترک امیال نفسانى

من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
من اکل ما یشتهی ولبس ما یشتهی ورکب مایشتهی لم ینظر اللّه الیه حتى ینزع او یترک.

(تحف العقول صحفه 38)
در جمله «رکب مایشتهی»، احتمال دارد که معناى حقیقى کلمه مراد باشد؛ یعنى هر مرکبى که مورد میل اوست، انتخاب کند و احتمال دارد به معناى «رکب الامر» باشد؛ یعنى هر کارى دلش خواست انجام دهد. بهرحال، نظر و توجه الهى که رأس همه خیرات و مایه همه کمالات انسان در عالم وجود است؛ با ارتکاب این امور از انسان گرفته مى‏شود و ترک آن هم به این است که با ریاضت اختیارى، آنچه را که هوس مى‏کند و مى‏تواند انجام دهد کنار بگذارد.
کسانى که قدرت انجام تمام مشتهیات خود را ندارند باید قدر بدانند؛ زیرا این نعمت بزرگى است که انسان در مقابل هوا و هوسهاى خود، میدان گسترده‏اى نداشته باشد. گرچه اگر بتواند و مبارزه کند، ثواب بیشترى دارد.
-----------------------------------------------------------------------------
حدیث اول

پنج خصلت که خداوند عزوجل و پیامبر صلی الله علیه واله دوست دارند

خمس خصال یحبها الله عز و جل و رسوله صلی الله علیه واله‏

29 - حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام

قَالَ أُتِیَ النَّبِیُّ ص بِأُسَارَى فَأَمَرَ بِقَتْلِهِمْ وَ خَلَّى رَجُلًا مِنْ بَیْنِهِمْ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا نَبِیَّ اللَّهِ کَیْفَ أَطْلَقْتَ عَنِّی مِنْ بَیْنِهِمْ

فَقَالَ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّ فِیکَ خَمْسَ خِصَالٍ یُحِبُّهَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الْغَیْرَةَ الشَّدِیدَةَ عَلَى حَرَمِکَ وَ السَّخَاءَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ وَ الشَّجَاعَةَ

فَلَمَّا سَمِعَهَا الرَّجُلُ أَسْلَمَ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ وَ قَاتَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص قِتَالًا شَدِیداً حَتَّى اسْتُشْهِدَ

29- امام باقر علیه السّلام فرمود: اسیرانى چند به نزد پیغمبر آوردند پیغمبر دستور فرموده آنان را بکشند و مردى را از میان آنان رها فرمود آن مرد عرض کرد اى پیغمبر خداى براى چه مرا از میان اینان رها فرمودى فرمود: جبرئیل مرا از جانب خداوند خبر داد که تو را پنج خصلت است خصلتهائى که خدا و رسولش آنها را دوست میدارد نسبت باهل و عیالت سخت غیرتمندى و سخاوت و خوش خلقى و راستگوئى و شجاعت دارى چون آن مرد این سخن شنید اسلام آورد و نیکو مسلمانى شد و در رکاب رسول خدا جنگ سختى نمود تا بدرجه شهادت رسید.

خصال ج 1 ص 282حدیث
-----------------------------------------------------------------